روی در اتاقش در طبقه دوم ساختمان صنایع غذایی دانشگاه فردوسی شماره مستقیم تماسش را نوشته است تا اگر کسی کاری داشت معطل نشود. به دانشجویان گفته که میتوانند تا ساعت 12 شب با او تماس بگیرند.
استاد نمونه کشوری که جزو اولین ورودیهای رشته صنایع غذایی در کشور است، حالا خود صدها دانشجو تربیت کرده که تعدادشان را به خاطر ندارد، دانشجوهایی که تعداد زیادی از آنها این روزها برای خودشان استاد یکی از دانشگاهها یا مراکز پژوهشی کشور شدهاند و مسئولانی که در دولت یا صنعت غذای کشور به کار اشتغال دارند اما این افراد حق بزرگتری را در خاطر سپردهاند و از کنار و گوشه کشور برای دیدن بانو فخری شهیدی، استاد خوشنام و خوشآوازه به مشهد میآیند.
کارنامه چهلوسهساله کاریاش مملو از افتخارات و عناوین مختلف پژوهشی است. این بانوی فرهیخته سه مرتبه برای ادامه تحصیل و فرصت مطالعاتی به کانادا و دو بار به ایالات متحده آمریکا رفته اما هر مرتبه به علت علاقه به ایران و دانشجویان به مشهد برمیگردد و معتقد است دانشگاه خانهاش است.
بانو فخری شهیدی در سال 1335 در تربتحیدریه متولد شد. پدرش کارمند ثبتاحوال بود و مادرش خانهدار اما در خانواده مذهبی آنها علاقه به علم و تشویق دختران هرگز کمرنگ نبود. او و چهار خواهر دیگر با حمایت مستقیم خانواده در رشتههای مختلف تحصیل کردند تا جایی که وقتی بانو شهیدی در سال 54 در رشتهای که تازه در دانشگاه فردوسی مشهد راهاندازی شده بود پذیرفته شد، خانواده دست از حمایتش برنداشتند و برای زندگی به مشهد آمدند.
«ما در شهرستانی کوچک زندگی میکردیم اما این دلیلی نبود که جلو تحصیلمان گرفته شود. حتی بعدها که دیرتر از موعد ازدواج دخترهای همسنوسالم به خانه بخت رفتم، پدرم یا دیگران میگفتند که او با دانشگاه و درس ازدواج کرده است! بنابراین سایه حمایت خانواده را نمیتوان در پیدا کردن مسیر روشن نادیده گرفت. البته من از آنجایی که به درس خواندن علاقه داشتم همان زمان میتوانستم در رشتههایی مثل دندانپزشکی یا داروسازی هم ادامه تحصیل بدهم. با این حال، صنایع غذایی را انتخاب کردم و هرگز از اینکه عمرم را در این راه گذاشتم احساس پشیمانی نکردم.»
دکتر شهیدی در سال 53 در رشته زمینشناسی دانشگاه فردوسی مشهد شروع به تحصیل میکند، اما در سال 54 دوباره در کنکور شرکت میکند و به عنوان یکی از دانشجویان اولین گروه مهندسی صنایع غذایی تحصیل خود را ادامه میدهد و قبل از انقلاب فرهنگی با رتبه اول در مقطع کارشناسی مهندسی صنایع غذایی فارغالتحصیل میشود. مقطع کارشناسیارشد را نیز با رتبه اول از دانشگاه تربیت مدرس اخذ میکند و قبل از اینکه برای تحصیل در مقطع دکتری به دانشگاه مکگیل کانادا برود، به عضویت هیئت علمی درمیآید.
بعدها که دیرتر از موعد ازدواج دخترهای همسنوسالم به خانه بخت رفتم، پدرم یا دیگران میگفتند که او با دانشگاه و درس ازدواج کرده است
میگوید: «پایه ثابت همه کلاسها بودم و البته خیلی زود هم جذب کار شدم. یک سال مسئول فنی کارخانه شهدریزان (کمپوت و کنسرو) بودم، آن هم در شرایطی که هنوز برخی مشاغل برای بانوان در جامعه متداول نبود و به قولی جا نیفتاده بود. پس از آن به دعوت دانشگاه به عنوان کارشناس آموزشی در گروه علوم و صنایع غذایی به کار مشغول شدم. البته از همان سالها تلاش کردم تا با ایجاد ارتباط مؤثر و مفید بین دانشگاه و صنعت به دانشجویانم کمک کنم تا خیلی زود بتوانند از راه علم و تحصیل به درآمد هم برسند. به همین دلیل، این روزها خیلی از افراد را در صنعت مواد غذایی میبینم که روزی شاگردم بودند.»
بانو شهیدی که چهاردهه پابهپای فراز و نشیبها و مشکلات در ایران همراه بوده است از تأثیر متخصصان در دهه شصت میگوید و اینکه در سالهای ابتدای انقلاب و در زمان جنگ عملکرد چهرههای علمی باید بیشتر دیده میشد.
«من در سالهای جنگ در پایلوت پلنت صنایع غذایی دانشگاه صبح تا شب کار میکردم و به همراه تیم همراه سعی میکردیم موادغذایی مختلف کنسروشده را با آمادهسازی در شرایط مطلوب به جبههها بفرستیم و روزانه 10 هزار قوطی کنسرو راهی مناطق جنگی میکردیم، من صبح زود دیگ بخار را روشن میکردم و شبها آخر شب آن را خاموش میکردم.
همزمان در آنجا دانشجویان را هم آموزش میدادیم. آن زمان، جنگزدگان در خوابگاههای دانشجویی اسکان داشتند که من به دلیل وضعیت کاری اکثر شبها در کنار آنها میخوابیدم و از نزدیک شاهد بودم که استادانم که چهرههای علمی در زمان خود بودند، چه خدماتی برای کشور انجام میدادند.»
او در تقسیمبندی زمانی برای همدلی و در کنار یکدیگر بودن دهه شصت را از سالهای دیگر مجزا میداند و معتقد است که جنس مردم و مسئولان در آن سالها فرق داشته است و کمکهای مردمی زیادی از طرق مختلف به جبههها ارسال میشده است. دانشگاه نیز در حد توان در این کمکها سهیم بوده است.
دکتر شهیدی در سال 1369 با همسرش ازدواج کرده و چند سالی برای تحصیل در مقطع دکتری به دانشگاه مک گیل کانادا میرود و پس از پایان تحصیل به کار خود در گروه علوم و صنایع غذایی دانشگاه فردوسی مشهد ادامه میدهد. در کارنامه علمی و پژوهشی این بانوی فرهیخته بیش از چهارده اختراع ثبت شده و پنجاه طرح پژوهشی بیش از سیصد مقاله چاپ شده در مجلات علمی پژوهشی داخلی و خارجی شرکت در بیش از دویست کنفرانس علمی داخلی و خارجی تألیف و ترجمه بیش از 25 کتاب مشاهده میشود.
دکتر شهیدی میگوید: حضور در دو دانشگاه آیوا و واشنگتن استیت آمریکا برای فرصت مطالعاتی و همینطور تحصیل دردانشگاه مک گیل کانادا و البته کنفرانسهای بینالمللی این فرصت را ایجاد کرد که بتوانم با اساتید معتبر دنیا وارد ارتباط شوم و از آنها برای همکاری با دانشگاه دعوت کنم که در این رابطه در یکی از دورههایی که مدیر گروه بودم با دانشگاه مک گیل تفاهمنامه امضا شد. این ارتباط برای دانشجوهای دکتری، همچنین اعضای هیئت علمی دانشکده مفید بود و آنها هم توانستند از این تعامل علمی استفاده کنند.
این بانوی فرهیخته همچنین راهنما و مشاور بیش از 160 رساله دکتری و پایاننامه کارشناسی ارشد و سه دانشجوی پسادکتری نیز بوده و در تدوین بیش از 10 استاندارد ملی در صنعت غذا مشارکت
داشته است.
نمیشود در دانشگاه کشاورزی قدم زد و قدرشناسی و احترام به دکتر شهیدی را در رفتار دانشجوها ندید. خیلیها هنگام سلام به ایشان حتما یکی از مسائل شخصیشان را نسبت به زندگی روزانهشان نقل میکنند که همین نشانه ارتباط مادرفرزندی است که بین خانم شهیدی و دانشجوها موج میزند.
«من و همسرم هردو دانشجوها را دوست داریم. برای همین خیلی از دانشجوها به خانه ما رفت و آمد دارند که البته در گذشته این ارتباط بیشتر بود. حتی بچههایی بودند که برای تکمیل کار تحقیقاتی شب را هم در منزل ما میگذراندند. الان هم خیلی از آنها از شهرستانهای دور و نزدیک وقتی به مشهد میآیند حتما یک سر به دانشگاه یا منزل ما میزنند. من با اینکه یک فرزند دارم اما همیشه احساس کردم که هزاران دختر و پسر را در کنارم داشتهام.»
من با اینکه یک فرزند دارم اما همیشه احساس کردم که هزاران دختر و پسر را در کنارم داشتهام
دکتر شهیدی گاهی دورهمی با دانشجویان در دانشکده یا مرکز رفاهی دانشگاه برگزار میکند و ضمن صرف چای و شیرینی یا نهار تلاش دارد تا روابط صمیمانه تری برقرار کند تا به دلتنگی دانشجویان خوابگاهی و رفع مشکلات زندگیدانشجویان کمکی هرچند اندک بشود.
با وجود داشتن فرصتهایی مناسب در دیگر کشورها خانم شهیدی هرگز حضور در ایران و مشهد را به هیچ کشور و دانشگاهی ترجیح نداده است و معتقد است که ایرانی باید کشور خودش را بسازد.
«نزدیکانم در خارج از کشور زندگی میکنند اما من هرگز نخواستم وطنم را ترک کنم. راه موفقیت در هیچکجا آسان نیست. نمیشود بدون تابآوری به موفقیت رسید. قطعا این مسیر برای خانمها سختیهای خودش را دارد یعنی اینکه هم تحصیل کنی و هم مادر باشی و هم در جامعه فعالیت کنی مشکلات خودش را دارد. مثلا خودم در هنگام تحصیل در خارج از کشور به همین دلیل دچار افسردگی شده بودم اما تلاش کردم تا با برنامهریزی و تلاش همهچیز را درست کنم. همیشه به دانشجوها گفتهام که من برخی از چیزها را از شما یاد میگیرم. بنابراین وقتی در کنار هم هستیم میتوانیم ایران را بسازیم.»
دانشگاه خانهاش است و هرگز خود را از این محیط جدا نمیداند. بنابراین سعی دارد تا مسائل داخلی را با تدبیر مادرانه حل کند. از خاطرات تلخ زندگیاش ترکتحصیل دانشجوهاست. «تلاش کردم این دانشجوها را تا میتوانم مجاب کنم که درس را رها نکنند یکی از دانشجویانی که میخواست ترک تحصیل کند. بعد از اینکه نظرش تغییر کرد و به دانشگاه برگشت تلاشش را دو برابر کرد و هم اکنون خودش یکی از اساتید خوب دانشگاه است.»
کسانی راسراغ دارم که کار تحقیقاتی را رها کردهاند و به شغل دیگری مشغول هستند
دکتر شهیدی واسطه ازدواج تعدادی از دانشجویان هم بوده است و از اینکه توانسته برای آنها مادری کند خوشحال است. معتقد است که ازدواج آگاهانه و درست هرگز با شکست مواجه نخواهد شد. اما از نگرانیهایش برای دانشجو عدم حمایت دولت از نخبگان و دانشجویان دکتری است و میگوید باید جلو مهاجرت مغزها گرفته شود. «اکثر کشورهای پیشرفته به پژوهشگر اهمیت زیادی میدهند، همین علت خروج بسیاری از دانشجو شده است اما اینجا کسانی راسراغ دارم که کار تحقیقاتی را رها کردهاند و به شغل دیگری مشغول هستند.»
قبل از انقلاب که دکتر شهیدی وارد رشته صنایع غذایی میشود با حضور حداقلی دختران روبهرو بوده است، اما این روزها بیشتر صندلیهای دانشگاه در دست دختران است. به همین دلیل میگوید:«به نظر من همه چیز به خود فرد بستگی دارد. شاید من و امثال من از بهتر از هر کسی از مشکلات صنایع غذایی کشور و از وضعیت کارخانهها مطلع باشیم.
با این حال همیشه به دختران گفتم که نگذارید ناامیدتان کنند و یا با پیشبینیهای بدون استناد مانع شما برای ادامه تحصیل و کار شوند. هر فردی خودش زندگی را میسازد. بنابراین زندگی که متعلق به شماست به دیگری ربطی ندارد.در قله موفقیت برای کسی که پشتکار ندارد جایی نیست.»